English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (682 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
purfle U حاشیه راتزئین کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
border U حاشیه دار کردن
bordered U حاشیه دار کردن
bordering U حاشیه دار کردن
fringes U حاشیه دار کردن
purfle U حاشیه دوزی کردن
fringe U حاشیه دار کردن
margins U اندک حاشیه دار کردن
margin U مشخص کردن اندازه و حاشیه
faggot U ریشه کردن حاشیه پارچه
faggots U ریشه کردن حاشیه پارچه
commentates U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentated U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentate U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
fagot U ریشه کردن حاشیه پارچه
commentating U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
tat U دارای حاشیه توری کردن
margin U اندک حاشیه دار کردن
flouncing U چین دار کردن حاشیه لباس
skirts U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
flounces U چین دار کردن حاشیه لباس
skirted U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
left justification U زوج کردن حاشیه سمت چپ متن
flounced U چین دار کردن حاشیه لباس
skirt U دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
flounce U چین دار کردن حاشیه لباس
indenting U شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
lacevi U بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
indents U شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent U شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
right U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
outskirt U حاشیه
postil U حاشیه
fringe U حاشیه
fringes U حاشیه
listel U حاشیه
list U حاشیه
skirted U حاشیه
apostil U حاشیه
braid U حاشیه
marginate U حاشیه
bordering U حاشیه
margine U حاشیه
border U حاشیه زه
bordered U حاشیه
braids U حاشیه
bordering U حاشیه زه
marginal note U حاشیه
skirter U حاشیه رو
bordered U حاشیه زه
draft U حاشیه
draught U حاشیه
selvage U حاشیه
selvedge U حاشیه
margent U حاشیه
border line U خط حاشیه
border U حاشیه
braided U حاشیه
brims U حاشیه
brink U حاشیه
marginally U در حاشیه
kerb=curb U حاشیه
skirts U حاشیه
rand U حاشیه
marge U حاشیه
margins U حاشیه
skirt U حاشیه
brim U حاشیه
brimmed U حاشیه
brimming U حاشیه
gloss U حاشیه
marginal U حاشیه
margin U حاشیه
frilling U حاشیه
fimbriation U حاشیه
rim U حاشیه
rims U حاشیه
verges U حاشیه
verge U حاشیه
margent U حاشیه کتاب
bleeding edge U حاشیه نقشه
frills U حاشیه دوختن بر
marginal U وابسته به حاشیه
border U حاشیه گذاشتن
friezes U حاشیه ارایشی
marginalia U یادداشتهای حاشیه
sewing U حاشیه دوزی
divagation U حاشیه روی
to leave a margin U حاشیه گذاشتن
marge U حاشیه دارکردن
hemming U حاشیه دارکردن
frizzly U حاشیه دار
frizzy U حاشیه دار
marginalized U در حاشیه قراردادن
buffer distance U حاشیه امنیت
frilled U حاشیه دار
braid U نوار حاشیه
fringed U حاشیه دار
impluse margine U حاشیه ایمپولز
frieze U حاشیه ارایشی
braids U نوار حاشیه
drawnwork U حاشیه دوزی
braided U نوار حاشیه
bordered U حاشیه گذاشتن
border U حاشیه فرش
emarginate U برداشتن حاشیه از
gloss U حاشیه نوشتن بر
bordering U حاشیه گذاشتن
anconis U حاشیه تزئین
marginalised U در حاشیه قراردادن
limbate U حاشیه دار
rim U لبه حاشیه
annotating U حاشیه نوشتن
annotates U حاشیه نوشتن
annotated U حاشیه نوشتن
annotate U حاشیه نوشتن
ancon U حاشیه تزئین
profit margin U حاشیه سود
marginalising U در حاشیه قراردادن
marginalize U در حاشیه قراردادن
marginalizes U در حاشیه قراردادن
kerbs U حاشیه پیاده رو
fimbriate U حاشیه دار
fimbriated U حاشیه دار
laciniated U حاشیه دار
laciniate U حاشیه دار
unresolved corners U حاشیه متقاطع
kerb U حاشیه پیاده رو
rims U لبه حاشیه
profit margins U حاشیه سود
marginalizing U در حاشیه قراردادن
lister U حاشیه دوز
marginally U بطور حاشیه
hems U حاشیه دارکردن
offsetting U حاشیه صحافی
rimmed U حاشیه دار
frill U حاشیه دوختن بر
circumstantiality U حاشیه پردازی
annotation U حاشیه نویسی
offset U حاشیه صحافی
annotations U حاشیه نویسی
fringy U حاشیه دار
fixing U حاشیه ریشه
marginalises U در حاشیه قراردادن
edging U حاشیه یابی
scholiast U حاشیه نویس
hem U حاشیه دارکردن
annotator U حاشیه نویس
edgings U حاشیه یابی
hemmed U حاشیه دارکردن
sheetlines U خطوط حاشیه نقشه
purfle U ارایش حاشیه دوزی
friezes U حاشیه زینتی دادن به
tots U سرجمع حاشیه نویسی
crisfate U دارای حاشیه موجی
repand U دارای حاشیه موجی
chitlings U حاشیه چین دار
candlewick U نخ پنبهای حاشیه دوزی
tot U سرجمع حاشیه نویسی
chitlins U حاشیه چین دار
cylinder skirt U حاشیه یا دامنه سیلندر
chitterlings U حاشیه چین دار
cushion-course U [حاشیه تزئینی نازبالش]
anathyrosis U تراشیدن حاشیه سنگ
frieze U حاشیه زینتی دادن به
binding offset U حاشیه جبران شیرازه
sinuate U دارای حاشیه موجی
annotation symbol U علامت حاشیه نویسی
to margin the text of a book U در حاشیه گذاشتن کتاب
solvency margin U حاشیه عدم اعسار
fuller U حدیده حاشیه دار
tatting U توری حاشیه لباس
tat U حاشیه توری گذاشتن
frill U حاشیه چین دار
drawnwork U حاشیه توری پارچه
frills U حاشیه چین دار
edge of rug U لبه و حاشیه فرش
crab border U حاشیه خرچنگی [فرش]
tat U توری حاشیه بافتن
furbelow U حاشیه چین دار
fretwork U برجسته کاری حاشیه گذاری
purls U حاشیه حلقه دود یا بخار
purl U حاشیه حلقه دود یا بخار
notations U بخاطر سپاری حاشیه نویسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com